عشق

دل نوشته های یک ساده دل

درخت


برای درخت ها ....



عشــــــــق.....



همیـــــشه " نافــــرجام" است!


به آســـــــــمان هم كه برسند ....



به همــــــــدیگر ...


نمی رســـــند...


مگر اینکه ...



"
تبــــــــر " كاری كند....


 

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,ساعت 22:54 توسط shima |

دلم واسه اون...

دلم واسه اون دبستان تنگ شده 


که وقتی تنها تو گوشه حیاط مدرسه وایسادی 


یه نفر میومد بهت میگفت:


میای با هم دوست بشیم..!!؟

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,ساعت 22:48 توسط shima |

اینجا


اینجا زمین است قیمت یک عشق تا عشق دیگر ......


یک قهر ساده است....!!!


همین...!!



+ نوشته شده در چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,ساعت 22:41 توسط shima |

اجازه

سخنان الهام بخش تصویری سری 5

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:,ساعت 12:1 توسط shima |

کدومش

سوالات تصویری جامعه مجازی سری 10

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:57 توسط shima |

انسانها

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:55 توسط shima |

رفاقت

رفاقت یعنی یکی برای دیگری چتر شود و دیگری


 

           هیچ وقت نفهمد که چرا خیس نشد

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:53 توسط shima |

کوتاه اما بامعنی..

برای خودت زندگی کن...

 

کسی که تو را دوست داشته باشد...

 

باتو می ماند...

 

برای داشتنت می جنگد...

 

اما اگر دوستت نداشته باشد...

 

به هر بهانه ای می رود...

 

http://upload.tehran98.com/img1/wlougt9jv0zqnm84hmse.jpg

+ نوشته شده در یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:,ساعت 14:11 توسط shima |

فانوس

شب است

و در بدر کوچه‌های پر دردم!

فقیر و خسته به دنبال دوست می‌گردم

اسیر ظلمتم...

رفیق کجا ماندی؟!

من به اعتبار تو فانوس نیاوردم

 

+ نوشته شده در یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:,ساعت 14:4 توسط shima |

متنفرم ازشوووووون.

متنفرم از آدمایی که خودشونو بزرگـــــ میبینن...

از اونایی که به خودشون توان میدن وتورو میذارن زیر رادیکال

همونایی که به خودشون اجازه میدن بایه پوز خند خوردتـــــ کنن...

از کسایی که فک میکنن خیلی باحالن و بامزه ولی هیچی نیستن...

باید به این آدما گفت:

آدامسو با اون همه "شیک" بودنش بعد نیــم ساعتـــ زیر کفشــم له میکنم...

تو کــه جــای خــود داری...

+ نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1392برچسب:,ساعت 14:2 توسط shima |

خدا

+ نوشته شده در پنج شنبه 24 بهمن 1392برچسب:,ساعت 18:29 توسط shima |

دست های خدا روی چشم من!


 
هنگامیـ که خدا از پشتـ دست هایشـ را روی چشمانمـ گذاشــت .. از لای انگشتانشـ آنقدر محو دیدنـ دنیا شدمـــ که فراموش کردم منتظر استــ نامش را صدا کنم!


در جآده ی دنیآ حوآسـت بآشد....خدا از آنچه حِسّ میکنید به شمآ نزدیک تر اَست..


دنیای عجیبی شده است !!!
برای دروغ هایمان خدا را قسم میخوریم و به حرف راست که میرسیم می شود جان تــو !


در اِعتقآد به خدا همچون کودکی بآش که وقتی اورآ به هوآ می اَندآزَند می خَندد
چون ایمآن دآرد کَسی او رآ خوآهد گِرِفت...


تو میتوآنی دآنـه هآی یک ســیب رآ بشمآری
ولی تنهآ خدآست که می توآند سیب هآیی را که بعدا دآنه ای به بار خوآهد آورد را بشمآرد!


جآذبه ی سیــب آدم رآبه زَمین زد و جآذبه ی زَمین سیب رآ!
فَرقی نمی کند، »سقوط« سَرنوشت دل دآدن به هرجآذبه ی به غیر از خدآست!



آدَمی پیـــش خدآ غَمـــــی ندآشت        پیش خدآ حَسرت هیچ بیش و کمی ندآشت

دِل از خــدآ بریــد و در زَمـین نشست     صــدبآر عآشــق شــد و دِلَـــش  شکــست

به هر طرف نگاه کَرد رآهش بسته بود      یآدش آمد یک روز دل خـــدآ رآ شـکسـته بود

+ نوشته شده در پنج شنبه 24 بهمن 1392برچسب:,ساعت 18:21 توسط shima |

تاریخچه روز ولنتاین(تاریخ ولنتاین)

روز ولنتاین

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) یا همان ولنتاین ایرانی به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) !

چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در روز ولنتاین باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند...

 

 

ولنتاین روز ولنتاین تاریخ ولنتاین

 

 

تاریخچه روز ولنتاین:

روز ولنتاین-تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه روز ولنتاین می‌‌دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسیده اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه  آئین ولنتاین دارند.

 

 

روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده می‌‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام می‌شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.

 

 

 

ولنتاین روز ولنتاین تاریخ ولنتاین

 

 

هدیه روز ولنتاین :

در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز ولنتاین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از آداب  روز ولنتاین به شمار می‌رود. از نظر علمی هم ثابت شده‌است که خوردن شکلات دات یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا می‌برد البته نه مصرف بی رویه ان.

 

تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی)

ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است.

 ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.

 

 

ولنتاین روز ولنتاین تاریخ ولنتاین

 

 

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:,ساعت 10:41 توسط shima |

خدایا...

خدایا!
من چیزی نمی بینم
آینده پنهان است
ولی آسوده ام
چون تو را می بینم
و تو همه چیز را
....

خدایا!
سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هر چه را که تو دیر میخواهی زود نخواهم
و هر چه را که تو زود میخواهی دیر نخواهم.

+ نوشته شده در سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:,ساعت 23:6 توسط shima |

بدون شرح...

+ نوشته شده در سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:,ساعت 23:2 توسط shima |

موس

چشماتو ببند موستو روی تصویر بچرخون بعدش چشماتو باز کن


اگه پیدا کردی کجاس نظر بذار

!!!

+ نوشته شده در دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:,ساعت 21:22 توسط shima |

اشک



وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه یعنی واقعا دوستش داره



اما وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک میریزه

یعنی دیگه هیچ وقت نمیتونه کسی مثل اونو دوست داشته باشه

+ نوشته شده در دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:25 توسط shima |

دلگیر نشو

 

دلگیــــــر نشُـــو عـزیـزکــَــــــــــــــمـ از آدمــــــــــــــــــــــــــــا

نیـش زدن طبیعتشـــــونهـ ...

اینجــــــــا فقیــــــــرا رو  فقـــط مستنــد میکنـن

نهـ یــــــــــــاری !!!

 

+ نوشته شده در یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:,ساعت 15:10 توسط shima |

حس کن

حــس کـن و ببیـن تفـــــاوتــ را...

تفـاوتــ داشتـن و نـداشتـن را !!!

تفــاوتـــ زندگــــــــــــی و زنـــده مانـــ ــی را...

آری مـن در چنیـن ســــرزمینــــــی زندگـــ ــی میکنــــمـ

یکـــی چشمـ بــاز نکـــــرده در نــاز و نعمــت

و دیگــــری در حســــــرت نــانــ شــب...!!!

" حـس کـن و ببیـن عــــدالــت را "


 

+ نوشته شده در یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:,ساعت 15:9 توسط shima |

احمد

به این عکس اعجاب آور و زیبا نگاه کنید  میبینید که چنانچه یک رکعت نماز کامل خوانده شود اسم زیبای

  پیامبر یعنی ” احمد” شکل میگیرد … با دقت به تصویر پایین نگاه کنید که اگر حالات نماز را در کنار هم به

  صورت خطی قرار دهیم نام ” احمد ” شکل میگیرد…

 

 

+ نوشته شده در شنبه 19 بهمن 1392برچسب:,ساعت 21:38 توسط shima |

التماس دعا...

http://mj10.persianfun.info/img/92/10/Elham-Bakhsh17/8.jpg

+ نوشته شده در شنبه 19 بهمن 1392برچسب:,ساعت 18:47 توسط shima |

وقـتــی کـسـی گـفــت :

"
نـمـیـتـونـم بــی تـــ♥ـــو زنــدگـی کـنــم"

یــعــنـــی . . .

بــه  نبودنت  فــکـــر کـــرده

 

+ نوشته شده در شنبه 19 بهمن 1392برچسب:,ساعت 18:44 توسط shima |

درد

+ نوشته شده در شنبه 19 بهمن 1392برچسب:,ساعت 18:41 توسط shima |

عشق

عکس نوشته زیبا aks neveshte

 

 

عشق يعني چي؟

 


مي گفت عاشقم ، دوستش دارم و بدون او هيچم و براي او زنده هستم...

او رفت و تنها ماند ....

زندگي کرد و معشوق را فراموش کرد...

از او پرسيدم از عشق چه مي داني ؟ برايم از عشق بگو....

گفت:عشق اتفاق است بايد بشيني تا بيفتد!!!


گفت:عشق آسو دگيست ,خيال است...خيالي خوش...

گفت:ماندن است ....فرو رفتن در خود است....

گفت:خواستن و گرفتن و براي خود کردن است....

گفت: عشق ساده ست ، همين جاست دم دست و دنيا پر شده از
 
عشقهاي زود....

گفت: عشق دروغي بيش نيست....

 

 


گفتم: تو عاشق نبودي و نيستي........

گفتم:عشق يک ماجراست ، ماجرايي که بايد آن را بسازي....

گفتم:عشق درد است ...

گفتم:عشق رفتن است عبور است ، نبودن است...

گفتم: عشق تضاد است....

گفتم:عشق جستجوست ، نرسيدن است...... نداشتن و بخشيدن است....

گفتم:عشق آغاز است , دير است و سخت است....

گفتم:عشق زندگيست ولي از يه نوع ديگه.....



به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام ...

گفتم عشق راز است ....

راز بين من و توست و بر ملا نمي شود ....

هيچ وقت پايان نمي يابد . مگر به مرگ.....

آهي سردي کشيد....

ديگه هيچي نگفت....

سرشو انداخت پائين و آروم از پيشم رفت....

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:18 توسط shima |

دختر دوست داشتنی

من همینم

نه چشم های آبی دارم


نه کفش های پاشنه بلند


همیشه کتانی می پوشم


عشوه ریختن را خوب یادم نداده اند


وقتی از کنارم رد می شوی


نگران پاک شدن رژ لب و ریملم نیستم


بوی ادکلنم مستت نمیکند


لاک ناخن هایم از صد متری داد نمی زند


خدایم را با تمام دنیا عوض نمیکنم


شبها پایه ی پرسه زدن در خیابان ها و میهمانی نیستم


بلد نیستم تا صبح پایس گوشی پچ پچ کنم و بگویم دوستت دارم وقتی


 حتی به تعداد حروف دوستت دارم دوستت ندارم


ولی اگر بگویم دوستت دارم دوست داشتنم حد و مرز ندارد...!

من خالصانه همینم..!

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:5 توسط shima |

تنهایی

دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟

مهمان با مهربانی جواب داد:بله.

دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن

دربین اونا

یک عروسک باربی هم بود.

مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟

... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.

اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید

دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم

نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.

مهمان با کنجکاوی

پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!

دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته

باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
 

اونوقت دلش میشکنه ...

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:2 توسط shima |

دانشگاه انتظار

دانشگاه انتظار پس از ۱۳۰۰ سال هم‌چنان دانشجو می‌پذیرد، متآ‌سفانه این دانشگاه هنوز ۳۱۳ فارغ‌التحصیل هم نداشته ;

مدارک لازم :

نماز اول وقت

جلب رضای امام عصر علیه‌السلام

برگه تسویه‌حساب حق‌الناس


قلبی آکنده از یاد خدا


به امید عدم مشروطی.......

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:23 توسط shima |

آنقدرجوان مرد...

قبرها پر است از جوانانی که می خواستند در پیری توبه کنند...

 


گفتم که به پیری رسم و توبه کنم..


                        آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد...

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:21 توسط shima |

حاضری اینجا بشینی؟

حاضری همچین جایی بشینی؟

1- بله
2- خیر

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:6 توسط shima |

عشق یعنی...

عشق یعنی قطره قطره آب شدن



در وفور اشک یار گریان شدن



عشق یعنی بر دلی چیره شدن



دست از جان شستن و مجنون شدن



عشق یعنی در حضور باران طوفان شدن



در کنار قاصدک رقصیدن و پرپر شدن



عشق یعنی در عمق قلبش ساکن شدن



بر دامان او افتادن و بی جان شدن



آپلود عکس

+ نوشته شده در چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:,ساعت 10:27 توسط shima |

با خدا بودن...

وقتی بعلاوه ی خدا باشی....

منهای هر چیزی می تونی زندگی کنی......

+ نوشته شده در چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:,ساعت 10:24 توسط shima |

...

سیاهـــــی  لبهــــایـم از سیـــــــــــگار نیــــست ســیاه پــوش هزار حـــرف نگــــفته ام

  

+ نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:9 توسط shima |

دنیای جالبی است!



دنیای جالبی است . . . پسرها گمان می برند زیرک اند و دختری را اغفال کردند

و دختران هم به همچنین. پسری را سرکیسه کردیم و مانتوی جدید و . . . و هر دو راضی به این نمایش مسخره . . .

هر دو راضی به این وقاحت و بی بند و باری . . .

بعد می آیند اینجا و گردن کج می کنند و از تنهایی می نالند . . .

صادق هدایت راست می گفت: راستی وقاحت در این ملک تا به کجا می رود.

+ نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:7 توسط shima |

زندگی

 

یک روز، غمگین در خیابان قدم می زدم...

فکر اینکه دنیا، پر از نامردیست، پر از ظلم است، سخت مرا آزار می داد.

تا اینکه در آن روز کودکی را دیدم، که با شوق و ذوقی فراوان در پی گرفتن

پرنده ای می دوید، از خنده ی آن کودک خندم گرفت...


در آن روز زوج مسنی را دیدم، که پس از سالها چنان می گفتند و می

خندیدن که گویی خوشبخترین آدم های روی زمینند، از شادی آنها شاد

شدم...


در آن روز جوانی را دیدم، در حالی که برخی ها با بی اعتنایی از کنار

کودک فقیری رد می شدند، او را به خوردن یک وعده غذا دعوت کرد، از

بزرگواری آن جوان اشک شوق ریختم...


در آن روز فرزندی را دیدم، که داشت شاخه گلی را تقدیم مادرش می

کرد، از خوشبختی آنها به وجد آمدم...


در آن روز خیلی ها را دیدم، فقط خوبی بود...

نه اندوهی و نه غمی، نه ظلمی و نه تحقیری...

در آن روز خدا را دیدم...

و

آن روز من هم خندیدم با تمام وجود، طوری که آسمان و زمین از صدای

قهقه ی من خندشان گرفت...


و

دانستم دلخوشی هایم کم نیست، زندگی باید کرد...

+ نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:2 توسط shima |

تجربه...

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

 به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

 وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

+ نوشته شده در سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:,ساعت 13:0 توسط shima |

دعا

این دعا را منتشر کنید و ببینید چطور غم هایتان از بین میرود سُبحانَ الله یا فارِجَ الهَمّ وَ یا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ یَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حیلَتی وَ ارزُقنی حَیثَ لا اَحتَسِب یا رَبَّ العالَمین حضرت محمد(ص) فرمودند: هر کسی مردم را از این دعا باخبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا میکند.

+ نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:24 توسط shima |

نامه ای به خدا


 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟


گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی... من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟

گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود.

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟

گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید.

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟

گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزني. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی.



گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.

گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ...

 

 

 

 

 

 

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com گفت:عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت...

 

+ نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:8 توسط shima |

عاشقانه

را من چشم در راهم

 

              شبان هنگام

 

              وزان دل خستگانت راست اند

وهی فراهم

 

                          تو را من

چشم در راهم

 
 

           گرم یاد آوری

یا نه

من از یادت

نمی کاهم

 

                                                                          تو را من

چشم در راهم

اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد، دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه، غصه خوردن نداره ،گريه كردن نداره، به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چي شد، قلب اون مال كي شد اون كه از من پر گرفت چي مي خواستيم وچي شد، اوني كه مال تو بود اگه لايق تو بود تورو تنها نمي ذاشت، با خودت جا نمي ذاشت... اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد

 

+ نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,ساعت 11:4 توسط shima |

غریبه

 

شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم

 

و تو...

آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......

+ نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 12:11 توسط shima |

بدون شرح...

+ نوشته شده در شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 16:38 توسط shima |