دختر...
آری...همه عروسک ها یتیم می ماندند....
اگر خدا دختر را نمی آفرید... :)
دل نوشته های یک ساده دل
و گـــآهـ یـــکـ حــَـرفــ یــکـ عُــمر آدَمـ رآسرد . . . مــــی کـُـنـد ..!
حــرفـ هـآچــهـ کــآرهــآ کِــهـ نِمــیــ کُـنـنـد.
آهسته بیا چیزی هم ننویس نظر هم نگذار همان که بخوانی بس است من به بی محلی آدمها عادت دارم
نیمه شبی من خواهم رفت
از دنیایی که مال من نیست
اززمین که بیهوده مرا بدان بسته اند ..
و
نفرین خواهم کرد برکسانی که ..
دلم راشکستند........
امروز یکی دلمو شکست
یکی بهم تهمتی زد که هیچوقت فراموش نمیکم
کسی که اونو به عنوان اعضای خانواده ام دوست داشتم
هیچوقت حلالش نمیکنم
هیچوقت
دلم يک تصادف ميخواهد...
صداى آمبولانس....
جيغ مادرم...
گريه ى خواهر برادرام
و يک دکتر که بگويد:
متاسفم...
دختر که باشی... دلم براش تنگ شده این روزها خیلی بهش نیاز دارم کاش کنارم بود کاش بغلم میکرد میگفت شیما جان من کنارتم دخترم!! دلم تنگ شده براش ! کاش حداقل به مزارش نزدیک بودم میرفتم سر مزارش اونجا باهاش دردودل میکردم! بغضمو خالی میکردم...
خریدار همه ناز و ادات بابای مهربونیه که پشت هزارتا نگرانی و دغدغه
لبخند میزنه و خورشید نگاهش تو بدترین روزای زندگی گرمت میکنه.
زندگی مثل یه پل قدیمیه!!
به این فکر نکن که اگه تنها ازش بگذری
دیرتر خراب میشه
به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستاتوبگیره
البته اگه كسی باشه كه بخاد دستاتو بگیره
دلتنگم
دلتنگ روزهای باتو بودن
من صدایت کنم "عشقم"
وتو بگویی "جونم"
ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت
وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم.........
روزهای خوب چه زود تمام میشوند
حرف زیاد است ... اما گاهی نمی دانی چه بگویی !.!.! گاهی فقط باید رفت ... چیزی شبیه کم آوردن !!!
يادمون باشه كه هيچكس رو اميدوار نكنيم بعد يكدفعه رهاش كنيم! چون خرد ميشه ميشكنه و آهسته ميميره . يادمون باشه كه قلبمون رو هميشه لطيف نگه داريم ! تا كسي كه به ما تكيه كرده سرش درد نگيره يادمون باشه قولي رو كه به كسي ميديم عمل كنيم . يادمون باشه هيچوقت كسي رو بيشتر از چند روز چشم به راه نذاريم ! چون امكان داره زياد نتونه طاقت بياره . يادمون باشه اگه كسي دوستمون داشت بهش نگيم برو نميخوام ببينمت! چون زندگيش رو ازش ميگيري... یادمون باشه که دل کسی رو نشکنیم. چون دیگه هیچوقت خوب نمیشه...
بر تمام قبرهاى این شهر،بوسه بزن ...
شاید به یاد بیاورى کجا مرا جا گذاشتى….
من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام
صداى کلاغها را نمى شنوى؟
دارند برایم فاتحه مى خوانند…!!
من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من
من خودم هستم و تنهایی و يك حس غريب
كه به صد عشق و هوس مي ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گيسوي بلند و نه آلوده به افكار پليد
من به دنبال نگاهي هستم
كه مرا از پس ديوانگي ام مي فهمد!!
می ترسم از بعضی آدمها ... آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند .. آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان ... آدمهایی که امروز ... قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت ... آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می زنند ... آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند ... امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه ... آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ... چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !! هر چه بخواهند می کشند ...
که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند . . .